آدم های کمی هستند که می دانند،
تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد.
همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند
و بپرند وسط تنهایی آن فرد..!
چون خوب می دانند که اگر آمدند،
باید بمانند؛ تا آخرش باید بمانند؛
آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد.
و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی،
تنهایی را هزار برابر می کنند .
««« دل نوشته های زیبا و غمگین کوتاه »»»
کودکانه…
دوستم بدار
مثلا وقتی
مادرت گفت:"این نه"
همان جا…
بنشین
و برایم گریه کن…!
فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد . اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمیچرخد .
تو چایت را بنوش .
روی ایوان خانه مادربزرگت بنشین و با او گپ بزن.
میتوانی غرور را کنار بگذاری و عشق زندگیت را به یک شام دونفره دعوت کنی.
برای پرنده ها دانه بریزی و بعد، از دیدن نوک زدن آنها به دانه های گندم لذت ببری.
میشود دقایقی را برای مادرت کنار بگذاری و چند لحظه را در آغوش او سپری کنی میبینی که چقدر آرامش بخش است.
میشود از زندگی لذت برد .
میشود از ثانیه ها نهایت استفاده را کرد.
مگر چقدر عمر میکنیم که بخواهیم آن را هم صرف سروکله زدن با این و آن بکنیم و از شکل راه رفتن همراهمان تا آبی بودن رنگ آسمانو گردی زمین ایراد بگیریم… چه خوب میشد اگر میتوانستیم به زمین و زمان گیر ندهیم و سخت نگیریم.
خوب میشد اگر زندگی میکردیم نه فقط نفس میکشیدیم !
««« دل نوشته های زیبا و غمگین کوتاه »»»
وقتی یک زن موفق را می بینم که
خستگی ناپذیر کار می کند..
اغلب گوشه ی لبش؛
لبخندی نامحسوس وجود دارد..
و با اعتماد به نفس و مطمئن گام بر می دارد..
با خود می گویم : " بی شک این زن در گوشه ای از این دنیا یک مردِ عاشق دارد! "
تنها نیرویی عظیم؛ چون عشق، قدرتی شکست ناپذیر به زن ها می دهد
««« دل نوشته های زیبا و غمگین کوتاه »»»
پشت ویترین ساعت فروشی ایستاده بودم، ساعتها رو که نگاه میکردم…
دیدم هیچ ساعتی به قشنگی ساعتی که دور هم هستیم نیست